کد مطلب:369984 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:1106

59 - درخواست سخن گفتن در هدایت مردم - ملهم شدن به تقوای الهی - به پاکترین روش موفق گشتن - انجام دادن کارهای مرضی پروردگار
 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم و انطقنی بالهدی ، و الهمنی التقوی ، و وفقنی للتی هی ازكی ، و استعملنی بما هو ارضی .

چهار درخواست گرانقدر 

امام سجاد علیه السلام در این چهار جمله از دعای شریف مكارم الاخلاق ، چهار درخواست از پیشگاه باری تعالی می نماید: اول ، بارالها زبان مرا به نطقی گویا فرما كه هدایت بخش و مایه ایصال به حق باشد؛ دوم ، بارالها! تقوی و تنزه را با افاضه معنوی و اشراق روحانی خود به دلم الهام فرما؛ سوم ، بارالها! مرا موفق نما به چیزی كه هر چه بیشتر موجب تطهیر معنوی و نمو روحانیم باشد؛ و چهارم ، بارالها! نیروی مرا در راهی به كارگیر كه مایه خشنودی و رضای بیشتر ذات اقدست گردد.

به خواست خداوند توانا این چهار جمله از دعای حضرت علی بن الحسین علیهما السلام موضوع بحث و سخنرانی امروز است .

از جمله سرمایه های پر ارج و گرانقدری كه آفریدگار جهان به انسان اعطا فرموده و مایه اصلی آن را با سرشت بشر آمیخته ، قدرت نطق است ، نعمت سخن گفتن و همچنین نعمت نوشتن دو عامل بزرگ تعالی و تكامل انسانهاست . در پرتو این دو عامل ارزشمند، علوم نظری و تجارب عملی نسلهای گذشته به نسل امروز منتقل گردیده و از نسل امروز به نسلهای بعد منتقل خواهد شد.

قدرت تكوینی بیان 

زبان از جمله جوارحی است كه فعالیت آن در اختیار آدمی است ، موقعی كه می خواهد سخن بگوید اراده می كند كه نقطه فرماندهی تكلم كه در مغز قرار دارد به زبان دستور دهد، زبان به حركت در می آید، و گوینده ، با اراده خود، الفاظ و كلماتی را به هم می آمیزد و منویات خود را به صورت سخن اظهار می كند. پس قدرت سخن گفتن امری است تكوینی و آفریدگار توانا در رحم مادر به جنین اعطا می نماید. اما سخن گفتن و به كار گرفتن آن نیروی تكوینی ، امری است اختیاری و انسانها طبق اراده خود، زبان را به حركت در می آورند و تكلم می كنند. امام سجاد (ع ) در دعای خود پیشگاه خداوند درخواست سخن گفتن نمی نماید، چه آنكه خداوند، آن را در رحم مادر به وی اعطا فرموده است . دعای امام (ع ) انطاق و به سخن آوردن است ، عرض . می كند:

تكلم ارادی در هدایت 

اللهم و انطقنی بالهدی ؛بارالها! زبان مرا به نطقی گویا فرما كه هدایت بخش و مایه ایصال به حق و حقیقت باشد.

قرآن شریف ، سلطه و حاكمیت حضرت باری تعالی را نسبت به انسانها با تعبیرهای مختلفی ذكر نموده ، از آن جمله فرموده است :

و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه . (625)

بدانید كه خداوند بین انسان و مركز اراده اش حائل و فاصله می شود.

می دانیم كه كانون اراده آدمی از هر چیزی به وی نزدیكتر است و بر اثر این شدت قرب است كه انسانها می توانند در كمتر از لحظه اراده كنند و به وضع خویشتن دگرگونی بخشند.

سلطه الهی بر اراده بشر 

قرآن شریف در آیه ای مردم را از نزدیك بودن حضرت حق به مردم آگاه می سازد فرموده است : بدانید كه اگر خداوند اراده كند بین شما و دلتان كه كانون اراده و نزدیكترین موجود به شماست فاصله می شود، به عبارت دیگر می توان گفت خداوند از ما به خود ما نزدیكتر است و به قول آن شاعر كه می گوید:

بار نزدیكتر از من به من است وین عجبتر كه من از وی دورم چه كنم با كه توان گفت كه یار در كنار من و من مهجورم القمی : ان الله بین المرء و ما یرید. (626)

قمی در تفسیر این آیه می گوید: خداوند قادر است بین آدمی و اراده اش فاصله شود.

امام (ع ) می خواهد عرض كند: بارالها! اراده من است كه زبانم را به نطق می آورد و مرا به تكلم وا می دارد. پروردگارا! تو كه اینقدر نزدیكی كه می توانی بین من و اراده ام حایل شوی بر من تفضل فرما و اراده گفتنم را در قبضه خود قرار ده و آنچنان به نطقم آور كه سخنانم بر وفق هدایت و رضای تو باشد.

سخن مرضی الهی 

مسلمانان می دانند كه دروغ و تهمت ، پرده دری و غیبت ، دشنام گویی و اهانت ، و دیگر سخنانی از این قبیل ، گناه بزرگ و بر خلاف هدایت كلام است . اما بعضی از مسلمانان پاره ای از آفات زبان را سخنانی عادی و بلامانع تلقی می كنند، غافل از آنكه در نظر اولیای گرامی اسلام این قبیل سخنان نیز مذموم و برخلاف هدایت كلام است و در اینجا بعضی از آن آفات با استفاده از شواهد روایات به عرض شنوندگان محترم می رسد، امید است كمال توجه را مبذول دارند و عملا، در سخن گفتن ، آنها را رعایت نمایند. پرحرفی و تكلم زیاد یكی از آفات زبان است و می تواند منشاء عوارضی بد و مذموم گردد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : من كثر كلامه سقطه و من كثر سقطه كثرت ذنوبه و من كثرت ذنوبه كانت النار اولی به . (627)

عوارض پر حرفی 

رسول اكرم (ص ) فرموده : كسی كه زیاد حرف می زند خطر سقوط و فروافتادنش بسیار است و كسی كه سقوطش زیاد است گناهش نیز زیاد خواهد بود و كسی كه گناهانش بسیار باشد آتش دوزخ برای او شایسته تر است .

عن ابیعبدالله عن اءبیه علیهما السلام انه قال لرجل و قد كلمه بكلام كثیر. فقال : ایها الرجل : تحتقر الكلام و تستصغره . اعلم ان الله عزوجل لم یبعث رسله حیث بعثها و معها ذهب و لا فضة و لكن بعثها بالكلام و انما عرف الله جل و عز نفسه الی خلقه بالكلام و الدلالات علیه و الاعلام . (628)

انبیا و سرمایه كلام 

امام صادق (ع ) فرمود: مردی حضور پدرم زیاد حرف زد. امام باقر (ع ) به وی فرمود: سخن را تحقیر می كنی و آن را كوچك و ناچیز می شمری . بدان كه خداوند پیمبران خود را با طلا و نقره مبعوث نفرمود، بلكه آنان را با كلام بین مردم فرستاد، و خداوند نیز خود را معرفی فرموده و به وسیله كلام و به وسیله دلایل و نشانه ها.

سئوال نابجا و غیر لازم 

یكی دیگر از آفات زبان این است كه آدمی سخنی بگوید كه به آن نیاز ندارد و فاقد خیر دنیا و آخرت باشد، گرچه گفتن چنین كلامی مباح است ولی از این جهت كه موجب تضییع عمر گوینده و شنونده می شود بر خلاف اخلاق اسلامی است . گاهی از كسی سؤ ال می كند كه به آن احتیاج ندارد ولی شخص مورد سؤ ال در مضیقه قرار می گیرد، مثلا از كسی در ماه رمضان می پرسد: روزه داری یا نه ؟ او چون بیمار است روزه ندارد اما نمی خواهد بیماری خود را به زبان بیاورد، نمی داند به آن پرسش چگونه پاسخ دهد، اگر بگوید روزه دارم دروغ گفته و اگر بگوید روزه ندارم ، او از علت آن می پرسد، و اگر به سؤ الش پاسخ ندهد اهانت تلقی می شود. به صورت ، یك سؤ ال نابجا، مسلمانی را به گناه وادار می كند و برای او ایجاد مشكلات می نماید. در لسان روایات و كتب اخلاق ، گفتن سخنی كه بدان نیاز نیست به عنوان ما لا یعنی تلقی شده است .

خطر كلام بی مورد 

عن النبی صلی الله علیه و آله : من حسن اسلام المرء تركه ما لا یعنیه . (629)

رسول اكرم (ص ) فرموده : از جمله علائم حسن اسلام یك مسلمان ترك سخنی است كه به آن احتیاج ندارد.

ان رسول الله صلی الله علیه و آله قال لبعض اصحابه و هو مریض : ابشر! فقالت امه هنیئا لك الجنة . فقال رسول الله (ص ): و ما یدریك ؟ لعله قال ما لا یعنیه او منع ما لا یعنیه . (630)

رسول اكرم (ص ) به یكی از اصحاب خود كه مریض بود فرمود بشارت باد ترا! مادر بیمار با شنیدن سخن رسول اكرم (ص ) به فرزندش گفت : بهشت بر تو گوارا باد! حضرت به وی فرمود: از كجا می دانی گوارا بودن بهشت را برای فرزندت ؟ شاید او سخنی را كه مورد احتیاجش نبوده گفته است ، یا چیزی را كه احتیاج نداشته از دیگری منع نموده است .

گویی رسول اكرم (ص ) می خواهد بفرماید: بهشت گوارا را كسی دارد كه در پرونده خود با مشكلات مواجه نشود، هر چند آن مشكل ، گفتن سخنی باشد كه احتیاج نداشته یا منع چیزی كه مبتلابهش نبوده است .

امام سجاد (ع ) در جمله دوم این قطعه از دعای مكارم الاخلاق كه موضوع بحث و سخنرانی امروز است به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و الهمنی التقوی ؛بارالها! تقوی و پرهیز از ناروایی ها را با اشراق معنوی خود به روحم الهام فرما.

معنای الهام 

الالهام ان یلقی الله فی النفس امرا یبعثه علی الفعل او الترك و هو نوع من الوحی یخص الله به من یشاء من عباده . (631)

الهام عبارت از این است كه خداوند در نفس انسان چیزی را القا كند كه او را برانگیزد به انجام عملی یا ترك كاری . الهام نوعی از وحی است و حضرت باری تعالی آن را اختصاص می دهد به بندگانی كه خواسته باشد.

نمونه الهام الهی كه با كلمه وحی ادا شده و در قرآن شریف آمده است افاضه معنوی حضرت باری تعالی به مادر حضرت موسی است ، موقعی كه جان طفل نوزادش در معرض خطر قرار داشت خداوند با الهام خود موجبات نجاتش را فراهم آورد.

و اوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم و لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیك و جاعلوه من المرسلین . (632)

ما به مادر موسی الهام نمودیم كه طفل خود را شیر دهد و موقعی كه بر جان كودك ترسید او را با جعبه سربسته و محفوظی به رود نیل افكند و ترس و اندوهی به خود راه ندهد كه ما بچه را به تو بر می گردانیم و او را از پیمبران خود قرار خواهیم داد.

برای آنكه همه انسانها، از هر قوم و نژاد، امهات فضایل و رذایل اخلاق را بشناسند و برای تاءمین سعادت خویش عملا آنها را به كار بندند، آفریدگار حكیم ، نیروی درك پاكی ها و ناپاكی های اصلی و اساسی را با سرشتشان آمیخته است . از این رو به طور فطری و طبیعی و بدون نیاز به مدرسه و معلم همه می فهمند كه ادای امانت ، وفای به عهد، راستگویی و انصاف خوب است ، خیانت در امانت ، عهد شكنی ، دروغگویی ، و بی انصافی بد و قبیح است . قرآن شریف در این باره فرموده :

انسان و الهام خوبی ها و بدی ها 

و نفس و ما سواها. فالهمها فجورها و تقواها. قد افلح من زكاها. و قد خاب من دساها. (633)

قسم به جان بشر و قسم به خداوندی كه آن را موزون و معتدل آفریده ، و نیك و بدش را به وی الهام نموده است . بدون تردید كسی كه نفس را از بدی ها پاك و منزه دارد رستگار خواهد بود. و كسی كه آن را آلوده به گناه و سیئات نماید زیانكار است .

و این الهام عمومی را كه به همه انسانها از طرف باری تعالی اعطا گردیده در روانشناسی های امروز وجدان اخلاقی می خوانند. همان طور كه ملاحظه می كنید در الهام فطری ، فجور و تقوی در كنار هم آمده است . به شرحی كه توضیح داده شد این الهام عمومی ناظر به امهات فضایل و رذایل اخلاق است . حضرت زین العابدین (ع ) كه در دعای خود به پیشگاه خداوند عرض می كند: و الهمنی التقوی ؛مقصود امام تقوای وسیع و دامنه داری است كه جمیع شئون مادی و معنوی را در بر گیرد و تمام افكار و اعمال امام بر وفق رضا و خشنودی ذات اقدس الهی باشد.

دعای حضرت زهرا (س ) 

حضرت صدیقه طاهره ، زهرا علیها السلام ضمن یكی از دعاهای خود چنین درخواستی از پیشگاه باری تعالی نموده عرض می كند:

و الهمنی طاعتك و العمل بما یرضیك و التجنب بما یسخطك . (634)

بارالها! طاعت و فرمانبرداری خود را به من الهام فرما به گونه ای كه تمام اعمالم بر وفق رضای تو باشد و به آنچه مایه سخط و غضب توست اجتناب نمایم .

تقوی در شرع مقدس عبارت از ملكه ای است كه بر اثر مجاهده و كوشش در نفس متقی پدید می آید و او را وادار می كند كه اوامر الهی را اطاعت نماید و خویشتن را از عذابهای مخوف و سنگین مصون دارد.

راغب و معنای تقوی 

الوقایة حفظ الشی ء مما یؤ ذیه و یضره و التقوی جعل النفس فی وقایة مما یخاف . (635)

وقایة نگاه داشتن چیزی است از آنچه موجب اذیت و ضرر است ، و تقوی عبارت از این است كه آدمی نفس خود را از آنچه مایه خوف و هراس است حفظ كند.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : لا یغرنك بكاء هم انما التقوی فی القلب . (636)

امام صادق (ع ) فرمود: گریه های آنان ترا مغرور ننماید چه آنكه جایگاه تقوی در اعماق قلوب انسانهاست .

با توجه به اینكه تقوی ملكه نفسانی است و پایگاه آن دل است و با در نظر گرفتن این مطلب كه الهام الهی نیز فیضی است نفسانی و خداوند آن را به هر كس كه اراده كند اعطا می نماید امام سجاد (ع ) در دعای خود از پیشگاه خداوند می خواهد كه تقوی و پاكی روحش را با الهام معنوی و نفسانی كه افاضه می فرماید تقویت كند. به موجب روایات برای تقوی قدر و منزلتی است رفیعتر از ایمان چه آنكه هر كس واجد تقوی است واجد ایمان نیز هست و ممكن است كسانی از نعمت ایمان برخوردار باشند اما فاقد ملكه تقوی .

سنجش تقوی و ایمان 

عن الوشاء عن ابی الحسن علیه السلام قال : سمعته یقول : الایمان فوق الاسلام بدرجة و التقوی فوق الایمان بدرجة (637)

وشاء می گوید از حضرت ابی الحسن (ع ) شنیدم كه فرمود: ایمان یك درجه از اسلام بالاتر است و تقوی نیز یك درجه از ایمان بالاتر.

تقوی دارای درجات و مراتبی است همان طور كه ایمان نیز مراتب و درجاتی دارد. عالی ترین مراتب تقوی برای كسانی است كه مصداق واقعی این آیه شریفه هستند:

یا ایها الذین آمنوا اتقوالله حق تقاته . (638)

ای مردم با ایمان ! بكوشید تا به حق تقوی یعنی به تقوایی كامل دست یابید و نایل گردید.

از امام صادق (ع ) دو حدیث راجع به این آیه رسیده و در بعضی از تفاسیر هر دو حدیث از پی هم آمده است . حدیث اول :

سئل عن الصادق علیه السلام عن هذه الایة قال : یطاع و لا یعصی و یذكر فلا ینسی و یشكر و لا یكفر. (639)

امام (ع ) حق تقوی را چنین بیان نمود: اوامر الهی همواره مطاع باشد و هرگز از دستورش تخلف نشود، دل متقی پیوسته در یاد او باشد و هرگز فراموشش ننماید، متنعم به نعمتهای او شكرگزار عطایایش باشد و هیچ نعمتی را كفران ننماید.

انجام این اعمال كه حق تقوی است از عهده اولیای بزرگ الهی بر می آید، مؤ منین عادی تا این حد وسیع تقوی ندارند، از این رو در حدیث دوم ، امام صادق (ع ) ارفاق الهی را مژده داده است :

تقوی به قدر استطاعت 

العیاشی عنه علیه السلام ، سئل عنها فقال : منسوخة . قیل : ما نسخها؟ قال : قول الله تعالی : اتقوالله ما استطعتم . (640)

عیاشی از امام صادق (ع ) نقل نموده كه از آن حضرت درباره این آیه سؤ ال شد. حضرت فرمود: نسخ شده است . گفته شد كدام آیه این آیه را نسخ نموده است . فرمود: آن آیه كه دستور داده شد: به قدر توانایی و استطاعت خود متقی باشید.

امام سجاد (ع ) در جمله سوم دعا كه موضوع سخنرانی و بحث امروز است به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و وفقنی للتی هی ازكی ؛بارالها! مرا موفق بدار به چیزی كه هر چه بیشتر موجب طهارت و پاكی و مایه نمو و رشد روحانیم گردد.

معنای زكوة 

قد تكرر الحدیث ذكر الزكوة و التزكیة ، و اصل الزكوة فی اللغة الطهارة و النماء و البركة و المدح ، و كل ذلك قد استعمل فی القرآن و الحدیث . (641)

زكوة و تزكیة در احادیث ، مكرر ذكر شده است ، و اصل زكوة در لغت به معنای طهارت ، نمو، بركت ، و مدح است ، و همه این معانی در قرآن شریف و روایات آمده است .

زكوة در آیات قرآن 

به منظور تبیین مطلب برای هر یك از معانی زكوة شاهدی از قرآن شریف ذكر می شود. زكوة به معنای طهارت :

قد افلح من زكیها، و قد خاب من دسیها. (642)

بی گمان رستگاری برای كسانی است كه نفس خود را از اخلاق ذمیمه و اوصاف پلید تطهیر می نمایند.

زكوة به معنای نمو و بركت :

ذلكم ازكی لكم و اطهر (643)

مجمع البحرین در ماده ( زك و) این آیه را چنین معنی می كند:

ای انمی لكم و اعظم بركة ؛ یعنی : این عمل كه در آیه ذكر شده برای شما نمو بیشتر و بركت عظیمتر در بر دارد.

زكوة به معنای مدح :

فلا تزكوا انفسكم هو اعلم بمن اتقی ؛ (644) خویشتن را مدح و تمجید ننمایید چه آنكه خداوند به ضمیرتان آگاه است و می داند كدام یك از شما واجد نعمت تقوی است .

بزرگترین ماءموریت پیامبران 

مهمترین ماءموریت فرستادگان الهی آن بود كه نفوس مردم را از پلیدی شرك تزكیه و تطهیر نمایند و اندیشه های باطلی را كه درباره بت و بت پرستی داشتند از صفحات خاطرشان بزدایند و آنان را به راه یكتاپرستی سوق دهند. قرآن شریف درباره ماءموریت آسمانی حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله می فرماید:

یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمة . (645)

آیات الهی را بر آنان تلاوت نماید، ارواحشان را از شرك تطهیر كند، و پس از آنكه یكتاپرستی را قبول نمودند كتاب و حكمت باری تعالی را به آنان بیاموزد و از تعالیم سعادت بخش اسلام آگاهشان نماید.

موسی (ع ) و دعوت فرعون 

دعوت به توحید و تطهیر دلهای آلوده بشر در سر لوحه دعوت پیمبران الهی قرار داشتو این مهم كه زیر بنای مكتب انسان ساز انبیاست آنقدر مورد توجه بود كه اولینماءموریتی را كه خداوند به حضرت موسی بن عمرانمحول فرمود این بود كه نزد فرعون برود و تطهیردل او را با وی در میان بگذارد و اگر مایل باشد از خود پرستیش برهاند و به صراطسعادت هدایتش نماید.

اذهب الی فرعون انه طغی . فقل هل لك الی ان تزكی ؟ و اهدیك الی ربك فتخشی . (646)

نزد فرعون برو كه به سركشی و طغیان گراییده است . به او بگو آیا برای تطهیر و تزكیه نفس خود آمادگی داری كه ترا به پروردگارت هدایت نمایم تا از عظمت او بترسی و از ادعای ربوبیت دست برداری .

دعای رسول اكرم (ص ) در پیشگاه الهی 

اولیای بزرگ اسلام برای تزكیه نفس و نیل به كمال معنوی همواره متوجه به خداوند بودند و در این باره از ذات اقدس الهی استمداد می نمودند.

عن سعید ابن ابی هلال قال : كان رسول الله صلی الله علیه و آله اذا قرء هذه الآیة : قد افلح من زكاها وقف ، ثم قال : اللهم آت نفسی تقواها، انت ولیها و مولیها و زكها و انت خیر من زكاها. (647)

سعید ابن ابی هلال می گوید: روش پیمبر گرامی اسلام (ص ) این بود كه وقتی آیه قد افلح من زكاها را می خواند، قدری توقف می نمود، سپس به پیشگاه خداوند عرض می كرد: بارالها! تقوای نفسم را به من بده كه تو ولی و مولای نفس من هستی ، آن را تزكیه و تطهیر كن كه تو بهترین تزكیه كننده ای .

امام سجاد (ع ) همانند جد بزرگوارش رسول اكرم (ص ) برای بهره مندی بیشتر از تزكیه نفس به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و وفقنی للتی هی ازكی ؛ بارالها! مرا موفق بدار به صفات و خصالی كه پاكیزه ترین وسیله برای تزكیه نفس انسان باشد تا بر اثر آن به نماء بیشتر و اجر فزونتر دست یابم .

حضرت زین العابدین (ع ) در جمله چهارم دعا كه آخرین قسمت سخنرانی و بحث امروز است به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و استعملنی بما هو ارضی ؛ بارالها! نیروی مرا در راهی به كار گیر كه هر چه بیشتر موجب خشنودی و رضایت ذات اقدست باشد.

گزینش عمل خوبتر 

تمام اعمالی كه در شرع مقدس نیكو خوانده شده ، مرضی حضرت باری تعالی است و انجام هر یك از آنها به تناسب خلوصی كه انجام دهنده در مقابل عمل دارد از پاداش الهی برخوردار می گردد. آنطور كه از منابع دینی استفاده می شود كارهای خوب از نظر ارزش معنوی با هم یكسان نیستند، بنابراین اگر انسان با ایمانی در یك زمان با انجام دو عمل مواجه شود كه یكی خوب است و آن دیگر خوبتر، شایسته است عمل خوبتر را برگزیند، چه آنكه ارزش معنویش فزونتر است و خداوند از انجام آن بیشتر خشنود می گردد، و برای آنكه این مطلب از نظر دینی روشن شود پاره ای از روایات را كه ناظر به این امر است تقدیم شنوندگان محترم می نماید.

روی عن بعض الصحابة قال : جاء رجل من الانصار الی النبی صلی الله علیه و آله فقال یا رسول الله ! اذا حضرت جنازة و مجلس عالم ایهما احب الیك ان اشهد؟ فقال رسول الله : ان كان للجنازة من یتبعها و یدفنها فان حضور مجلس عالم افضل من حضور الف جنازة و... الا علمت ان الله یطاع بالعلم و یعبد بالعلم و خیر الدنیا و الاخرة مع العلم و شر الدنیا و الاخرة مع

الجهل . (648)

نمونه عمل برتر 

از بعضی صحابه روایت شده كه مردی از انصار حضور رسول اكرم (ص ) شرفیاب شد. عرض كرد: اگر تشییع جنازه مسلمانی با مجلس علمی تقارن یافت ، كدام یك از آن دو نزد شما محبوبتر است كه حضور یابم ؟ فرمود: اگر برای تشییع و دفن جنازه به قدر كافی ، افراد هستند در مجلس علم برو كه حضور در مجلس عالم افضل از تشییع هزار جنازه است ، و سپس چند عمل مستحب دیگر را نام برد. در پایان حدیث فرمود: مگر نمی دانی خداوند اطاعت می شود به علم ، و عبادت می شود به علم ، و خیر دنیا و آخرت با علم است و شر دنیا و آخرت با جهل .

علم و افزایش معرفت 

شارع مقدس ، تشییع جنازه مسلمان و شركت در مجلس علم را خوب و ممدوح شناخته است ، ولی ارزش معنوی این دو عمل خوب ، با هم یكسان نیست و شركت در مجلس علم سطح معرفت را بالا می برد، به آدمی در امر عبادت و اطاعت آگاهی می بخشد و خیر دنیا و آخرت به بار می آورد، بنابراین خشنودی باری تعالی در مجلس علم بیش از رضای الهی در تشییع جنازه است و اشخاص با ایمان در راهی قدم می گذارند كه رضای خداوند در آن بیشتر باشد.

خرج رسول الله صلی الله علیه و آله ، فاذا فی المسجد مجلسان : مجلس یتفقهون و مجلس یدعون الله و یساءلون . فقال كلا المجلسین الی خیر اما هولاء فیدعون الله و اما هولاء فیتعلمون فیفقهون الجاهل ، هولاء افضل ، بالتعلیم ارسلت ، ثم قعد معهم . (649)

مجلس علم افضل از مجلس دعا 

رسول اكرم (ص ) از منزل خارج شد، دید در مسجد دو مجلس تشكیل است ، گروهی گردهم آمده از فقه دین سخن می گویند و گروه دیگر با هم دعا می كنند. حضرت فرمود: هر دو مجلس در راه خیر است : اینان دعا می كنند و آنان سرگرم تعلیم و تعلم اند و به افراد جاهل ، فقه دین می آموزند. مجلس علم برتر از مجلس دعاست و من به تعلیم مبعوث شده ام ، سپس رسول اكرم (ص ) آمد و با گروهی كه بحث علمی می نمودند نشست .

در این روایت نیز دو عمل خوب با هم ذكر شده و در كنار هم قرار گرفته است : یكی مجلس دعا و آن دیگر مجلس علم . اما پیشوای اسلام می فرماید: مجلس علم افضل و برتر است و رضای الهی در مجلس علم بیش از مجلس دعا جلب می شود و آن حضرت ، خود، در مجلس علم شركت فرمود:

طواف و قضای حاجت مؤ من 

در دو حدیث دیگر كه مرحوم محدث قمی رضوان الله تعالی علیه آن دو را از پی هم ذكر نموده ، اجر برآوردن حاجت مؤ من ، با عمل طواف و اعتكاف در كنار هم قرار گرفته و تصریح شده است كه قضای حاجت برادر دینی ، افضل و برتر از طواف و اعتكاف است و خشنودی باری تعالی در انجام حاجت مسلمان بیش از طواف و اعتكاف جلب می شود.

عن ابان بن تغلب قال : كنت اطوف مع ابیعبدالله علیه السلام فعرض لی رجل من اصحابنا یساءلنی الذهاب معه فی حاجة . فاشار الی فكرهت ان ادع اباعبدالله علیه السلام و اذهب الیه . فبینا انا اطوف اذ اشار الی ایضا فراه ابو عبدالله (ع ) فقال : یا ابان ! ایاك یرید هذا! قلت نعم . قال : فمن هو؟ قلت رجل من اصحابنا. قال هو علی مثل ما انت علیه . قلت نعم .قال فاذهب الیه . قلت فاقطع الطواف ؟ قال نعم . قلت و ان كان طواف الفریضة ؟ قال نعم . قال فذهبت معه .

امام صادق (ع ) و ابان بن تغلب 

ابان بن تغلب می گوید: با امام صادق (ع ) طواف می كردم . مردی از اصحاب ما خود را به من عرضه كرد و می خواست برای حاجتی كه دارد با او بروم . من نمی خواستم امام صادق (ع ) را ترك گویم و خواسته او را اجابت نمایم . او دوباره در طواف بعد به من اشاره نمود و درخواست خویش را تجدید كرد. امام متوجه او شد، به من فرمود: ابان ! آیا او به تو اشاره می كند؟ عرض كردم بلی . فرمود: او كیست ؟ عرض كردم : مردی از اصحاب ماست . فرمود: آیا او هم مانند تو دوستدار اهل بیت است ؟ عرض كردم : بلی . فرمود: آیا او هم مانند تو دوستدار اهل بیت است ؟ عرض كردم : بلی . فرمود: به سویش برو، خواسته اش را اجابت كن . عرض كردم : طوافم را قطع كنم ؟ فرمود: بلی قطع كن . عرض كردم : اگر چه طواف واجب باشد؟ فرمود: بلی ، اگر چه طواف واجب باشد. ابان می گوید: طبق دستور امام ، طواف خود را قطع نمودم و از پی انجام كار او رفتم .

عن ابن عباس قال : كنت مع الحسن بن علی فی المسجد الحرام و هو معتكف و هو یطوف بالكعبة . فعرض له رجل من شیعته . فقال یابن رسول الله ! ان علی دینا لفلان فان رایت ان تقضی عنی . فقال : و رب هذه البنیة ما اصبح عندی شی ء. فقال : ان راءیت ان تستمهله عنی فقد تهددنی بالحبس . قال ابن عباس : فقطع الطواف و سعی معه . فقلت : یابن رسول الله : انسیت انك معتكف ؟ فقال لا و لكن سمعت ابی علیه السلام یقول سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول : من قضی اخاه المؤ من حاجة كان كمن عبد الله تسعة آلاف سنة صائما نهاره و قائما لیله . (650)

اجر قضای حاجت مسلمان 

ابن عباس می گوید: من و حضرت مجتبی (ع ) در مسجد الحرام بودیم . او معتكف بود و طواف می نمود. مردی از شیعیان به حضورش آمد، عرض كرد: یابن رسول الله ! من به فلانی دین دارم ، اگر ممكن است آن را از طرف من پرداخت كنید. حضرت فرمود: به صاحب این بنا قسم كه امروز چیزی ندارم . عرض كرد پس بیایید از او بخواهید به من مهلت دهد، چه آنكه مرا تهدید به حبس نموده است ابن عباس می گوید: حضرت حسن علیه السلام طواف را قطع نموده و با او به راه افتاد. عرض كردم : آیا فراموش كردید كه در مسجد معتكفید؟ فرمود از یادم نرفته ، اما از پدرم شنیدم كه رسول اكرم (ص ) فرموده : هر كس حاجت برادر خود را برآورده سازد مانند كسی است كه نه هزار سال خدا را عبادت كند، روزها روزه باشد و شبها در قیام .

نتیجه آنكه كارهای خوب همه خوب است ، اما بعضی خوبتر. امام سجاد (ع ) از پیشگاه خدا درخواست می كند كه او را به كارهایی وادارد كه خوبتر است و بیشتر موجب خشنودی و رضایتش می گردد.